- نسبت طلایی شناخته شده ترین سیستم تناسب بندی است. هنرمندان قدیمی برای اضافه نمودن حس توازن وشکوه به یک صحنه , مجسمه , نقاشی یا بنا مدتها از ترکیب تناسبات طلایی استفاده کرداند. تئوری های تناسبات که در رابطه با نظم بین اجزاء یک ترکیب بصری است , نوعی استدلال زیبایی شناسی میباشد که از ساختار هماهنگ عالم سرچشمه گرفته است. مستطیل معمولی ترین شکلی است که تناسب عرض آن با طولش به صورت هر تناسبی چون 2:3 و 3:5 و 5:6 و 5:8 باشد.
رسم مستطیل طلایی روش اول:
با رسم مستطیل که عرض آن (a) یا همان ضلع مربع و طول آن (b) که برابر قطر مربع است مستطیلی بدست می آید که دارای تناسب بخصوصی است و تقریبا برابر 1/414 میباشد. این سیستم تناسب ریاضی «فرضیه فیثاغورث» نامیده میشود وشامل سیستم نتاسیات ریاضی است که منطبق بر نظریه نسبتهای عددی خاصی است که نمایشگر ساختار هماهنگ عالم هستند.
این نسبت ها از عهد باستان شناخته شده و مرتبا در آثار هنری , خصوصا در هنرهای تجسمی و معماری دوره رنسانس بکار رفته و بنام «تناسب طلایی» مشهور است.
رسم مستطیل طلایی روش دوم :
نوع دیگری از تناسب طلایی عبارت است از تناسبی که نسبت قسمت کوچکتر به بزرگتر مساوی قسمت بزرگ به مجموع قسمتها باشد.
برای رسم این مستطیل طلایی ابتدا مربع ABCD را با استفاده از ضلع کوچک رسم میکنیم سپس ضلع AB را نصف کرده , از وسط آن (نقطه G) با پرگار یک قوس به شعاع GC ترسیم کرده و ضلع بزرگتر مستطیل AE را به دست می آوریم.
سری فیبوناچی:
تصاعدی است از اعداد صحیح که در آن هر جمله برابر است با مجموع دو جمله پیشین , نسبت میان دو جمله پیاپی نسبت طلایی است.
1 , 1 , 2 , 3 , 5 , 8 , 13 , 21 , 34 , 55 , ...
مارپیچ فیبوناچی ( اسپیرال لگاریتمی):
در صورتیکه یک مربع بر روی ضلع کوچک یک مستطیل طلایی رسم کنیم , قسمت باقیمانده مستطیل طلایی خواهد بود. مجددا برروی ضلع کوچک همان مستطیل باقیمانده , یک مربع رسم می کنیم , باز هم قسمت باقیمانده مستطیل طلایی میباشد. بهمین ترتیب می توان ادامه داد که بصورت هندسی , رشد تصاعد را نشان می دهد و بنام «مارپیچ لگاریتمی» خوانده میشود.
۰ دیدگاه