خانه آلیس میلارد / فرانک لوید رایت

خانه آلیس میلارد / فرانک لوید رایت

در سال ۲۰۱۵، خانه میلارد، یکی از خانه‌های طراحی شده توسط فرانک لوید رایت به قیمت 3.5 میلیون دلار به فروش رفت. این مبلغ، نصف مبلغ فروش آن درسال ۲۰۰۸ است. این خانه که در زمان ساخت خود در ۱۹۲۳، مورد انتقادات جدی قرار گرفت، در سال ۱۹۷۶، به ثبت ملی تاریخی رسید، ولی البته همچنان در مالکیت خصوصی به عنوان خانه مسکونی باقی ماند. با آنکه دیوید گبارت، یک معمار شناخته شده در زمینه حفاظت تاریخی، تصویر شاعرانه‌ای را که این بنا در سایت خود ایجاد می‌کند، قابل مقایسه با خانه آبشار رایت می‌داند، نه به لحاظ معروفیت و نه به لحاظ ارزشی، این خانه قابل مقایسه با خانه آبشار نبوده و نیست. گذشته از ارزش تاریخی بنا، بنظر می‌رسد این بنا، به عنوان یک خانه هیچ گاه در منطقه خود محبوب نبوده است و قیمت آن در بهترین حالت معادل خانه‌هایی است که در این منطقه قرار دارند. این مقاله ضمن معرفی بنا، تلاش دارد تا مروری بر دلیل عدم استقبال از این بنا که با هدف معماری منطبق با محیط ساخته شد، داشته باشد. در دهه بیست فرانک لوید رایت چهار خانه با بلوک‌های سیمانی در لس آنجلس طراحی کرد که خانه میلارد درشهر پاسادنا بهترین آنهاست. رایت بیش از پانصد خانه طراحی کرد، که بیشترین آن‌ها در شرق امریکا و در شیکاگو، محل زندگی رایت بود. "میلاردها" زوجی در کار فروش کتاب‌های قدیمی بودند. رایت در سال ۱۹۰۶ در شیکاگو خانه‌ای برای میلارد‌ها طراحی کرده بود. آن‌ها در سال ۱۹۱۳ به پاسادنای جنوبی مهاجرت کردند، و پس از مرگ شوهر، آلیس که شغل خود را گسترش داده بود و به فروش عتیقه‌های اروپایی روی آورده بود از رایت خواست تا خانه‌ای در پاسادنا برای او طراحی کند.

در اواخر دهه بیست قرن بیستم، پاسادنا به یک مرکز توریستی و اقامت زمستانی ثروتمندان، بخصوص تاجرانی که از سرمای شرق امریکا می‌گریختند، تبدیل شده بود. خانه‌های گران قیمتی در این منطقه توسط معماران شناخته شده محلی طراحی می‌شد که الگویی از معماری اروپایی بود و در شرق امریکا رواج داشت، خانه‌هایی با سازه چوبی، سقف‌های شیبدار، و مصالح گران. این معماری با آب و هوای معتدل و نسبتاً خشک لوس آنجلس همخوانی نداشت، علاوه بر آنکه در این معماری استفاده از فضا‌های باز و نیمه باز منحصر به ایوان‌های مسقف بزرگی بود که رو به حیاط جلو و خیابان بودند. حیاط‌های پشتی که به خانه خدمتکار راه داشتند، محلی برای خشک کردن لباس و انبار بودند. آشپزخانه‌های کوچک در وسط بنا بین غذا خوری و خانه خدمتکار طراحی می‌شدند، زیرا که در این خانه‌ها قرار نبود صاحب‌خانه کاری با آشپزخانه داشته باشد.


خانه میلارد پنجمین کار او در لوس آنجلس و اولین و آخرین کار او در پاسادنا بود. او دو کار دیگر با استفاده از بلوک‌های سیمانی طرح دار طراحی کرده بود و وقتی که آلیس میلارد از او خواست تا خانه‌اش را طراحی کند، رایت پیشنهاد کرد تا مرحله پیشرفته‌تری از متد بلوک‌های سیمانی را در این خانه بکار گیرد. آلیس منوط به اینکه سلیقه خود در فرم یک شومینه پر نقش و‌ نگار در پذیرایی، در‌های چوبی ایتالیایی کنده کاری شده قرن هجدهم، شیر‌های سنگی در ورودی پله‌ها، و کاشی‌های ویژه در سرویس‌های بهداشتی بکار گیرد، با استفاده از بلوک‌های سیمانی موافقت کرد. رایت بقدری از این کارفرمای پر احساس و سایت زمین خشنود بود که مبلغ دستمزد خود را کاهش داد تا با بودجه کارفرما مطابقت کند. رایت در زندگینامه خود می‌نویسد که او به این دلیل بلوک‌های سیمانی را انتخاب می‌کند که ارزانترین و زشت‌ترین چیز در دنیای ساختمان هستند و او می‌خواست ببیند با این آشغال‌ها چه می‌تواند بکند! او در نظر داشت تا روشی ارزان و ساده از ساخت را
توسعه بدهد که مردم عادی را قادر به ساخت خانه‌های خود با این بلوک‌ها کند. با اضافه کردن طرح‌های تزیینی به بلوک‌ها در تولید انبوه، رایت‌امیدوار بود که این بلوک‌ها توانایی تبدیل به مصالح ساختمانی با تنوع بسیار، برای ایجاد زیبایی معماری را پیدا کنند. رایت متد بلوک‌های منقوش را راهی کاملا مدرن و مردمی برای بیان‌ایده معماری ارگانیک خود می‌دید.

خانه‌ای که رایت طراحی و اجرا کرد بسیار ساده بود و بسیار دور از معیار‌های خانه‌های اعیان نشین منطقه و شاید برای همین بود که رایت دیگر سفارشی برای طراحی خانه در این منطقه نگرفت، تا سال‌ها بعد قبل از مرگ در دهه پنجاه و در اوج شهرت، آن هم در منطقه بورلی هیلز که به همت تازه بدوران رسیده‌های لوس آنجلسی رونق می‌گرفت. این خانه نمایشی از اصول معماری مدرن، از پلان باز، سقف‌های مسطح، رابطه ارگانیک بین فضا‌های باز و بسته، و مهمتر از همه روش زندگی در داخل بنا و بیرون از آن برای آب و هوای لوس آنجلس بود رایت خانه را با بلوک‌های سیمانی که از شن و ماسه ملک که در محل تهیه می‌شدند، ساخت، برای آن که‌امیدوار بود معماری مدولار و دوستدار طبیعتی را آموزش بدهد که از خاک خود برخاسته باشد و جزئی از آن باشد. با استفاده از بافت خشن و خاکی بلوک‌ها، رایت در نظر داشت تا خانه را با رنگ و فرم درختان و تپه سایت در آمیزد. بلوک‌های سیمانی سه اینچی در کنار هم بدون مالت قابل رؤیت چیده شده بودند و برخلاف سایر بنا‌های که رایت با بلوک‌های سیمانی ساخته بود، هیچ آرماتوری بنا را بهم چفت نمی‌کرد. همین عدم وجود آرماتور‌ها به نظر مرمت‌کننده بنا در سال‌های بعد کمک کرد تا بلوک‌های سیمانی از زلزله و نشست جان سالم به در برند. نقش روی بلوک‌ها یک موتیف متقارن مایایی مدرن شده، متشکل از یک صلیب در وسط و چهار مربع در گوشه‌های آن بود. بلوک‌ها در قالب‌های چوبی در محل ریخته می‌شدند. برخی از این بلوک‌ها مجوف بودند و برخی تو پر. این بلوک‌ها نه تنها در بنا که در دیوار‌های خانه و سنگفرش‌های کف هم بکار گرفته شدند.

"ما این ماده ی منفور ساختمانی که عبارت باشد از بلوک بتنی را می گیریم... روح بی سابقه ای در آن می یابیم – روحی که آن را به یک ماده ی جاندار بدل می سازد، بافتاری همچون بافتار درختان در آن ایجاد می کنیم. تمام کاری که باید انجام دهیم آموزش و پرورش بلوک های بتنی است، پروردن آن ها و بافتن آن ها به یکدیگر با استفاده از فولاد در سطوح مفصلی... دیوارها به ترتیب به تختال های نازک بدل می شوند و به هر شکلی قابل تبدیل خواهند بود." فرانک لوید رایت


بلوک‌های سیمانی منقوش در نما، برخلاف کار‌های دیگر رایت، خطوط عمودی ایجاد می‌کردند و همین بلوک‌ها در نمای داخلی بنا هم ظاهر می‌شدند. بلوک‌ها با بافت مجوفی که به آن‌ها داده شد، نور و هوا را به داخل خانه هدایت می‌کردند، تا بنا هم از طبیعت آرام و معتدل لوس‌آنجلس بهره ببرد و هم طبیعت زیبای محوطه. طراحی منظر خانه را رایت پسر انجام داد و از گیاهان بومی محل استفاده کرد. با وحدت دکوراسیون و عملکرد، نمای بیرونی و درونی، زمین و آسمان، بلوک‌های مجوف مثل پنجره‌های سقفی عمل می‌کنند. در حالیکه این کار از بسیاری جهات با کار‌های قبلی رایت متفاوت بود، در ادامه علاقه او به مصالح طبیعی و بومی و اعتقاد او به اینکه بنا‌ها باید مکمل محیط خود باشند، بود. او بعد‌ها گفت که خانه میلارد به زمینی که روی آن‌ایستاده است تعلق دارد.

خانۀ میلارد به وسعت تقریبی ۴۰۰ متر مربع در زمینی به وسعت ۴۰۰۰ متر مربع ساخته شده است که شیبی ملایم از شمال به جنوب دارد در طول و از کناره‌ها به وسط دارد. خانه چهار اتاق خواب، چهار دستشویی، دو آشپزخانه، و یک استودیو دارد. پلان آن بسیار ساده و در سه طبقه است و گردش بین طبقات اطراف یک شومینه مرکزی شکل گرفته‌اند. طبقه اول شامل اتاق خدمتکار، آشپزخانه، و اتاق پذیرایی است که رو به حیاطی باز می‌شود که یک استخر در آن است. طبقه دوم شامل ورودی اصلی، اتاق مهمان، و یک نشیمن با ارتفاع دو طبقه است که شومینه و بالکن دارد. طبقه سوم شامل اتاق خواب آلیس میلارد است که بالکنی رو به نشیمن طبقه دوم دارد و یک تراس روباز. اتاق‌های خواب در هر سه طبقه به سمت شمال و حیاط شمالی باز می‌شوند که از درخت‌های بومی پر شده است.

مهمترین و زیبا‌ترین بخش‌های خانه، نشیمن طبقه دوم و سالن پذیرایی طبقه اول است. نمای رو به حیاط نشیمن بالا یک هفت دری است که به بالکنی سراسری باز می‌شود، اما سه در وسطی در پنج دری طبقه پایین، یک در بزرگ شیشه‌ای می‌شود تا نمای گسترده‌تری از حیاط جنوبی را به نمایش بگذارد. همین نما در بالاترین طبقه منحصر به بلوک‌های سیمانی مجوف می‌شود. بخش مهمی از فضای شاعرانه این خانه بدلیل نوری است که از بلوک‌های سیمانی مجوف به داخل خانه می‌آید و درختانی که در فاصله نزدیک از هر پنجره خانه قرار دارند. سایه روشن نور در زمان‌های مختلف روز، اشکال بی‌نظیری در داخل خانه ایجاد می‌کند.

استودیو و سوییت میهمان که عمود بر بنای اصلی به خانه الحاق شده است، چندین سال بعد، در ۱۹۲۶، به درخواست کارفرما و توسط رایت پسر طراحی شد و به همین دلیل در پلان‌های اولیه اثری از آن نیست. این بنای خطی مکمل، حیاط جنوبی را به نوعی حیاط مرکزی می‌کند که در دو طرف استخری با فرمی نامنظم قرار دارد. ضلع منحنی این استخر تنها خط غیر مستقیم در این خانه است. از بنا و در کنار این حیاط مرکزی با مسیری پلکانی به ورودی تماماً گیاهان کوتاه احاطه شده است.

ورودی اصلی و سواره بنا در ضلع شمالی ملک قرار دارد، که به یک محوطه چمنزار بزرگ وارد می‌شود. از این ورودی، خانه بنای کوچک دو طبقه‌ایی در سمت چپ ورودی است. در انتهای این چمنزار، محوطه سنگفرش کوچکی و سایه سار برای نشستن در هوای آزاد قرار گرفته است. این بنا جزو اولین بنا‌های مسکونی است که اتومبیل در طراحی آن لحاظ می‌شود و برای آن ساختمان پارکنیگ و ارتباطات پارکینگ و بنا در نظر گرفته می‌شود. اختلاف سطح دو ورودی شمالی و جنوبی باعث می‌شود که ورودی اصلی به طبقه وسط برسد. از محوطه سنگفرش شده حیاط خلوت ورودی و از زیر پلی که پارکینگ و بنا را بهم متصل می‌کند، به فضای نشیمن مرتفع دو طبقه خانه می‌رسیم که سقف چوبی آن از بالای بالکن طبقه سوم به اتاق خواب اصلی می‌رسد.

چندین تراس در بام که سطوح افقی مسیر‌های ارتباطی را گسترش می‌دهند، تصویر یک معماری مقیاس وسیع را تقویت می‌کنند. هر دو این مسیر‌های ارتباطی و خانه به نحوی به هم تنیده شده‌اند که ساختار سایت و شیب طبیعی آن را حفظ کنند. بخش حساس‌تر سایت و دامنه سمت چپ شیب دست نخورده باقی مانده‌اند، اما در ترکیب نهایی به یک وحدت فوق‌العاده با بنا و محوطه طراحی شده می‌رسند.
خانه‌ای که قرار بود ارزان باشد، هفتاد درصد بیشتر از پیش‌بینی اولیه، به قیمت ۱۷۰۰۰ دلار تمام شد و گفته شده است که سازنده آن نیمه کاره از پروژه کنار کشید و گفت که رایت باید از جیب خودش کار را تمام کند. مثل بسیاری از خانه‌های رایت، خانه میلارد در موقع باران نشت آب و نم داشت. بعد از آنکه در یک باران شدید، خانه دچار آب گرفتگی شد، آلیس از نامناسب بودن دفع آب‌های سطحی به رایت شکایت کرد که موجب شده بود آب و گل به ارتفاع 1.5 متر در طبقه اول جمع شود. بنظر می‌رسد رایت از این دست شکایت‌ها زیاد دریافت می‌کرده است. وی در پاسخ به شکایت مالک دیگری که به او نوشته بود در یک مهمانی آب از سقف روی سر می‌چکیده است نوشت چرا جای صندلی خود را عوض نمی‌کند!

مشکل اصلی این خانه مثل دیگر خانه‌های رایت کوتاه بودن سقف‌ها نبود. برای آنکه از رایت پذیرفته شده بود که همه چیز را با مقیاس انسانی می‌سازد، ۱۷۰ سانتی‌متر درست قد خودش! انتقادات عمومی به خانه میلارد از نوع دیگری بود. منتقدان در مقابل او‌ ایستادند و تأسف خوردند که همچو مصالحی را برای داخل و خارج یک بنای گران‌قیمت استفاده کرده است. آن‌ها می‌پرسیدند کدام آدم ثروتمندی حاضر است در چنین خانه‌ای زندگی کند. رایت هم جواب داد من ترجیح می‌دادم این خانۀ کوچک را بسازم تا کلیسای سن پیتر رم. در سال ۱۹۲۴ او در وصف لوس آنجلس گفت که برهوتی از آدم‌های بی‌احساس است و به شیکاگو بازگشت. این عدم علاقه متقابل بود و موجب شد تا سال‌ها بعد که بنا‌های رایت در دیگر نقاط کشور و دنیا پرستش می‌شدند، آن اندکی که در لوس آنجلس ساخته بود به فراموشی سپرده شده و بتدریج خراب شوند. خانه میلارد اقبالی داشت که در دست مالک خصوصی باقی ماند. اما گذشت زمان مشکلات آن را بیشتر کرد و کمتر نکرد. در سال ۲۰۰۸ که مالک خانه که یک تهیه‌کننده فیلم بود و خانه را برای فروش گذاشته بود، آن را به معرض بازدید خصوصی گذاشت. بازدید‌کنندگان از خسارات زیادی که بنا در اثر رطوبت و نشت آب دیده بود بازدید کردند. همچنین خسارات کندوی زنبور عسلی که دراتاق خواب اصلی بین دیوار‌ها در طول زمان بزرگ و بزرگ شده بود و وقتی زنبور‌ها را فراری دادند، عسل بین دیوار‌ها ریخت. کار بازسازی خانه تا آن زمان 2.5 سال زمان برده بود، از تعمیر و بازسازی بلوک‌های سیمان تا روغن کاری سقف و تعویض سیم‌های برق. به همت ۱۰۰۰ بازدید‌کننده و منتقد معماری، چند ماه بعد، خانه به مبلغ ۷ میلیون دلار بفروش رفت. یکسال بعد خانه دوباره برای فروش گذاشته شد اما اینبار فقط ۵ میلیون دلار فروخته شد و سرانجام در سال ۲۰۱۵ به قیمت منطقه‌ای خود 3.6 میلیون فروخته شد.
وقتی خانه استورر که با همان متد بلوک‌های سیمانی ساخته شده بود و پس از بازسازی‌های بسیار جایزه انجمن معماران امریکا را گرفت، نتوانست به قیمت بالایی بفروش برسد. یک منتقد پرسید که: "کسی چهار برابر قیمت منطقه را به ساختمانی بدهد که در تاریخ معماری زندگی کند؟ نه، حتی اگر به بهترین نحو بازسازی شده باشد." لوس آنجلسی‌ها هرگز این بلوک‌های سیمانی را نپسندیدند. و البته از جانبی حق داشتند، زیرا که این متد ساخت قرار بود برای ساخت ارزان و راحت خانه بکار گرفته شود نه برای خانه‌های لوکس گرانقیمت. هیچ کس از اصول معماری مدرنی که رایت به آن‌ها آموزش داد تشکر نکرد، از استفاده از پلان باز و سقف‌های مسطح، از رابطه ارگانیک بین فضا‌های باز و بسته، و معماری برای هوای لوس آنجلس. همه آن چیزی که در چشم پولدار‌های لوس آنجلسی و منتقدان بود بلوک‌های سیمانی بظاهر ارزانش بود که آن را دوست نداشتند و ندارند. شاید اگراین خانه با مصالح گرانتری ساخته می‌شد اینچین مورد حمله قرار نمی‌گرفت و اقبال بهتری داشت، زیرا که خانه ارزش‌های دیگری داشت که در زمان خود دیده نشدند. اما از جانب دیگر اگر قول ارزان تمام شدن آن هم داده نمی‌شد، آلیس بودجه آن را نداشت که سفارش خانه را به رایت بدهد. گرچه که خانه ارزان هم ساخته نشد ولی رایت روش ساخت خود را تجربه کرد.