-آنتونی گورملی، یکی از مهمترین هنرمندان معاصر جهان است، مجسمهها، چیدمانها و آثار هنرعمومی اش تحسین شده اند. او آثارش را با متریال های گوناگونی ارائه کرده است. از چوب، فلز و بتن گرفته، تا نان تست و مه! اما با وجود این تعدد متریال، گورملی عمدتا دربارۀ یک چیز سخن میگوید؛ انسان، فضای انسانی، و فضا.
-گورملی به سال ۱۹۵۰ در لندن متولد شد، تحصیلاتش را در زمینۀ باستانشناسی، انسانشناسی و تاریخ هنر در کالج تزئینی کمبریج ادامه داد. او در سال ۱۹۷۱ به هند رفت، در سریلانکا به مطالعۀ بودیسم پرداخت و سه سال بعد به لندن بازگشت تا تحصیلاتش را در دورۀ فوق لیسانس مجسمه سازی مدرسه هنرهای زیبای اسلید ادامه دهد.
-همانطور که ذکر شد، تم اصلی آثار گورملی انسان است. به طور دقیقتر، فضای انسان! او برای درک جهان-به واسطۀهنر-از جسمیت انسان استفاده میکند. شاید بپرسید فضای انسان چیست، مقصود گورملی درون انسان است. درون خود. آنجا مکانی وجود دارد. در فضای تاریک درون بدن، فضایی به-هم پیوسته که میتوان در آن غوطه ور شد. و به سیر و سلوک پرداخت. «اما کیفیت این مکان چیست؟ یک فضای بیجسمست. و هیچ چیزی در آن نیست. ابعاد ندارد. نامحدود و بینهایت است.» او در فضای درون انسان، به جستجو میپردازد، و شیوۀ مورد علاقهاش در بیان این تجریبات، قالب گیری است، و به این منظور، از بدن خودش استفاده میکند. در کارگاهش میایستد تا دستیارانش از او قالبی بسازند، او هروز اینکار را تکرار میکند، «-دوباره با چشمان بسته، و دیگران... مرا قالبگیری میکنند. این ثبتِ فهرستوار یک لحظهٔ زنده از یک پیکره در طی زمان است.» و دقیقا همین نگاه متفاوت او به بدن، آثارش را در کانون توجه قرار دادهاند. ارنست گامبریج دربارۀ او میگوید:
« این هنرمند فیگور انسان را در حیطه مجسمه سازی جانی تازه بخشیده است. فیگورهای سربی و آهنین او که اغلب از بدن شخصی وی قالب گرفته شدهاند، بهانهای هستند برای تأمل در حالات وجود و ادارک حسی و معرفتی. مجسمههای گورملی با تعمیم کشمکش و شور بشری در بطن خود، مؤلفههای کلیدی ارتباط هنر، جامعه و محیط زیست را در حیطهای متافیزیکی و سیاسی به تصویر میکشند. »
- شیوههای متفاوت او در برخورد با فرم بدن انسان، هربار دریچۀ جدیدی را بر مخاطب میگشاید. گاه بدن را به شکل سیمهایی آشفته تجسم میبخشد، میپرسد: «چگونه میتوان این واقعیت را ابراز کرد که؛ حضور شخص از ظاهرش بزرگتر (و متفاوتتر) است؟»، تا کیفیتی از ارتباط درون و برون را به مخاطب متذکر شود.گاه با پیکسلهای فلزی، فرم بدن را شکل میدهد، گویی که هر تکه از فضای وجودی انسان قطعه ای است. و جزئی از کل. وگاه آن را در برابر آینه تنها میگذارد تا در تکرار مداوم از خود به خود برسد.
- گورملی در جستجوی مداومش برای بررسی فضای درونی، خود را محدود به مقیاس انسانی نکرده است. برای مثال؛ فرشتۀ شمال، که در سال 1998 به سفارش شهر گیتسهد ساخته شد، 20 متر ارتفاع دارد. نکته قابل تامل در باب آثار گورملی، تحرکی است که در مخاطب ایجاد میکند. او بیشتر آثارش را در مکانهای عمومی به نمایش میگذارد. "هنرمند فیگور انسانی را جایگزین حضور انسان در جامعه میکند". همین امر موجب تقویت ادراک در مخاطب میشود. در کنار این، موقعیت هایی که با فیگورها یه وجود می آورد نیز قابل توجه اند. ایستادن،خوابیدن، دست ها را دور زانو حلقه کردن؛ مجموعه ای از حالاتی را بازنمایی میکند که مترادف، خیرگی، رویا، و غم اند.
- یکی از جذاب ترین چیدمان های گورملی، چیدمان "نور کور" است، اتاقی شیشه ای که با مه غلیظی پر شده است. طبیعتا کمی سرد و نمناک است. تجربه مخاطب در این اثر چیزی شبیه به اتفاقی است که در فیلم کوری برای مردم رخ میدهد. کوری روشن! چیزی دیده نمیشود، در صورتی که همه جا روشن است. مخاطب با چشمان باز، هیچ چیز نمیبیند، و گویی در درون خود قدم میزند. آثار گورملی انسانی اند. ما را به درون دعوت میکنند و مرز را از میان بر میدارند.
- یکی دیگر از آثار او، مجموعهای بالغ بر ۱۰۰ مجسمه از مردهایی ایستاده است که به دریا خیره شدهاند. این مجسمهها در گسترهای دو کیلومتری در ساحل شهر استاوانگر در نروژ قرار گرفتهاند.
- در ادامه شما میتوانید ویدئوی سخنرانی این هنرمند دربارۀ آثارش را مشاهده کنید.
- نظر شما دربارۀ آنتونی گورملی چیست؟ فضای درون انسان برای شما چه معنایی دارد؟ با آثار این هنرمند چقدر ارتباط برقرار کردید؟
۰ دیدگاه